آنروزها میان رواقها و صحنهای حرمت هر آن کبوتری را می دیدم که از خوان گسترده سفره ات دانه ای بر می چیند .
در دل غبطه می خوردم و آهی می کشیدم که کاش جای آن کبوتر بودم .
و همان آنی کسی میان دلم نهیب می زد که چه می گویی ؟؟!! مگر همین الان خود را بر سر خوان مولایت نمی دانی ؟؟!!
مولا جان ممنونم ...
نویسنده » نکته سنج » ساعت 8:53 عصر روز سه شنبه 87 آبان 7